چرا آموزش می گیریم

چرا آموزش می گیریم

اگر کمی به گذشته رجوع کنیم مسائل و مشکلات در گذشته ساده تر بوده اند ولی این نظر فعلی ماست و در گذشته نیز مسائل و مشکلات خاص خود را داشته است و حکایت معما چون حل شود آسان شود و یا به گفته دیگر چون راه حل آنها برای ما پیدا شده است یا اینکه شناخته شده است تصور می کنیم زیاد دشوار نبوده است به هر حال این تصور هم به دلیل پشتوانه اموزش به وجود  آمده است و به عبارتی دیگر تمام شناخته های امروز ناشناخته های دیروز است و این روند همیشگی زندگی هست و تمامی ندارد چون مشکلات پیچیده امروز شکل تکامل یافته مشکلات دیروز است پس باید در آموزش های خود تکامل داشته باشیم وگرنه از قافله حل مشکلات عقب می مانیم مگر اینکه در تلاش آموزش جدید کوتاهی نکنیم در غیر اینصورت به زمان و مشکلات می بازیم پس کارایی آموزش  و چرا باید اموزش بگیریم را یاد گرفتیم اگر بخواهیم راحت زندگی کنیم باید یاد بگیریم اگر بخواهیم آرامش داشته باشیم باید آموزش ببینیم اگر آموزش نبینیم آرامش هم نمیتوانیم داشته باشیم و هرکس به اندازه‌ی ناآرام است که جاهل است هرچقدر جهل انسان پایین بیاید آرام تر می شود این موضوع در تمام ابعاد زندگی صدق دارد اگر کسی  اطلاعات نسبی داشته باشد در آرامش است و هر چه قدر جهل ما بیشتر باشد نا آرام‌تر هستیم عصبانی هستیم به هم ریخته هستیم چون نمی‌توانیم مسائل را درک کنیم در نتیجه هر آنچه که می بینیم برایمان عذاب آور است وبه دلیل این که نمی توانیم مسائل را درک کنیم انباشته شده از خشم و عصبانیت می شویم و هر چه بیشتر بتوانیم به زندگی و ابعاد آن را درک کنیم و آموزش ببینیم به همان اندازه آرامش بیشتری داریم